فرجام نافرجامی‌ها

نویسنده
گروه

$29.00

تاریخ یعنی که: نه فراموش می کنم و نه اجازه می دهم که فراموشم کنند.

چو گویی کلاه خرد دوختم / همه هرچه بایستم آموختم

 یكی نغز بازی كند روزگار / كه بنشاندت پیش آموزگار

آینده باید بر دوش گذشته گذاشته شود، نه این که بار گذشته را بر دوش کشد. با تاریخ هر انچه را که از گذشتگان بازمانده از چنگ نابودی می رباییم و زندگی دیگری می بخشیم. گذشته با زنجیر به دست و پای امروز بسته است و کلید آن در دستان آینده است. ما گذشته را از دستان مرگ می رباییم تا تنها به سوی آینده نرویم. تاریخ حضور در آیینهی پریشان گذشته هاست.

ما در تاریخ در جستجوی چراها و دغدغه هایی هستیم که با روان آدمی دست به گریبان بوده است. در میان ویرانه های غرق در اندوه و رنج و امید و آرزو در جستجوی خرد و فضیلت هستیم.

تاریخ، حکایت پریشانی ها،سرگشتگی ها، جدال ها و عشق های انسانی است.

کار  تاریخ نگار، کشف ارزش های انسانی موجود در تاریخ و فرهنگ است. واکاوی گذشته برای برگرفتن ارزش ها و بررسی آنهاست تا به کار آینده بیاید. بازیافت خرد از دست رفته است.

تاریخ سرزمین ما اما پیوستگی ندارد. بریده بریده است. جزیره جزیره است.

تاریخی به شمشیر شرحه شرحه. این نه تنها کار بیگانگان بل کار خودیها نیز بوده است. این اولاد طبیعت و جغرافیای ماست و از پستان تاریخ ما نوشیده است. بر این خاک بالیده و در خود و دیگران در آویخته است. جنگلی که یادگارها از زخم تبرداران خویش و بیگانه بر پیکر دارد. زربفتی به تیغ تاریخ از هم دریده!

و من بر سر آنم تا از نخ های بریده بریده ی این  بافته جامه ای ابریشمین ببافم.

تاریخ و سرگذشت ما از سرنوشت ما جدا نیست. یادبودهای ما ارزش های شکننده ای هستند که ناگزیریم از آن ها نگه داری کنیم.زیرا که زندگی ستیزی است با فراموشی.

برای نوشتن تاریخ باید آزادی داشته باشی تا گذشته را به موضوعی برای شناخت بدل کنی. نه فراموش کنی و نه پروانه دهی تا فراموشت کنند. جهان وامدار تاریخ پر افتخار ماست. بشناسیم و بانگ برداریم: جهان بیا تماشا!

Scroll to Top