بر بال سیمرغ

نویسنده
گروه

28,00 

چه بسیار کاخها از خاک این سرزمین بر آمدند و بر باد شدند، اما کاخ بالا بلند شاهنامه، استوار و بشکوه ایستاده است.

شاهنامه‌ی فردوسی، فرهنگ نامه‌ی بزرگ روزگاران است. شاهنامه، کتاب کتابهاست. شناسنامهی داد و دانایی است. کتابی است برای آینده. بیانیه و گواهی نامهی  رستاخیز فرهنگی و ادبی ایرانیان در سده سوم است.

پهلوانان شاهنامه، نگهبانان فرهنگ ایران هستند. نماد این فرهنگ هستند. پس شناخت زندگی، رفتار و کردار آنان برای ما پر ارج است.شاهنامه در سیمای پهلوانان خویش نگاهی تازه به انسان دارد.

شاهنامه با نام جان و خرد آغاز می شود.

این پیام رستاخیز فرهنگی ایران است.

نخستین داستان شاهنامه، رستاخیز فرانک و کاوه  بر ستم و نادانی  است.شاهنامه که  خنیاگر روزگار شکست ایرانیان در برابر انیران است، با رستاخیزمردمان می‌آغازد، و در آرزوی رستاخیزی دیگر در برابر تازش تازه‌ی تازیان پایان می‌گیرد. از این روست که ایرانی آن نیمه‌ی گمشده‌ی خویش را در شاهنامه می‌جوید.

فردوسی با نگاهی ژرف در خویشتن تاریخی ما می کوشد تا چگونگی گسستن شیرازهی فرهنگی و تاریخی آن را آشکار سازد.

بر اقلیم شاهنامه، پیش و پس از نبردها، در همایش‌های سوگ و شادمانی، همه به  دست افشانی و سرود خوانی و بزم و ساز و آواز روی می آورند. شور و شادمانی در شاهنامه، چونان رنگی  آسمانی در همه جا دیده می شود. شاهنامه فرهنگ شادمانی و شادانگی ، رامشگری و خنیاگری است.

Scroll to Top