قصه بهرام

$15.00

بدون هیچ شک نظامی گنجوی یا بقولی نظامی قمی ــ ابو محمّد الیاس ــ در جهان پهناور نظم پارسی مقامی رفیع و منحصر بفرد دارد. پیش از او و بعد از او گویندگان چیره دست فارسی‌گوی در موضوعها و زمینه‌های گوناگون از حماسه، داستان اخلاقی، قصیده و غزل طبعها آزموده و سخنها سروده‌اند ولی نظامی در عالم حماسه عشقی و یا داستان بزمی تنها پیشگام بلکه یکه‌تاز و ممتاز است.

وی نیز بکردار بیشتر سخنوران این مرز و بوم بیان نکته‌های پر ارج اخلاقی و تربیتی در میان داستانهای گوناگون تاریخی و عشقی و غیره را در همه حال وجههٔ همت و فریضه خود میشمارد. لاجرم داستانهایش در عین دل‌انگیزی حکمت‌امیزی و عبرت‌خیزی دارد و جهان صورت و معنی هردو را می‌نماید و راه بسرمنزل کامرانی اینجهانی و نیک فرجامی آنجهانی هردو می‌گشاید.

ولی در عصر ما که زبان اهل ادب از عامه مردم که هیچ، از تحصیل کردگان نیز دور و مهجور مانده است و با کمال تأسف بیشتر نوجویان و تجدد طلبان کاذب با مواریث پرارج ادبی و فرهنگی نیاگان سرافراز خود سرجنگ دارند و آن‌ها را به هیچ میشمارند، کسیکه داستانهای نغز و پرمغز گویندگان ما را به زبانی ساده و همه‌کس فهم درآرد بالحقیقت خدمتی بسزا بعلم و ادب و اخلاق و فرهنگ کشور خود کرده است.

اینک آقای جهانبخش جمهری که هم در سخن‌سرائی طبعی شورانگیز و پر شور دارند و هم در نویسندگی و نثر دستی پرتوان، رنجی بسیار بر خود هموار ساخته داستان پرمفهوم و شیرین «هفت پیکر» حکیم نظامی را بجامهٔ نثر درآورده بعالم علم و ادب هدیه آورده‌اند.

نثر ایشان در عین سادگی مسجع و پر از صنایع گوناگون بدیعی است چنانکه خوانندگان را بیاد شیوهٔ سخن پردازی سرایندگان و نویسندگان عصرهائی می‌افکند که سخن منثور و منظوم را ارج و بهائی بود و بسیاری از شاعران و ناثراندر پرتو سخن خود زندگانی بکام داشتند.

این افسانه‌های جذاب هفت اختر و هفت اقلیم و هفت رنک و هفت روز و هفت دختر و هفت پادشاه و خلاصه بسیاری ز این «هفت» های داستانی و افسانه‌ای ضمن بخشی از سرگذشت کامرانیهای بی حد و حصر جوانیهای پرشور و شعف بهرام گور شهریار کامران و کامکار ساسانی خاطرها را می‌نوازد و دلها را بشور می‌آورد.

بهرام نیز مانند همه نعمت‌پروردگان هوسباز مهر دختران زیباروی را در دل سبک خویش جای می‌دهد و دختررای هند و سلطان روم و خاقان چین و خوارزمشاه و شهریار سقلاب و شاه مغرب و مقدم بر همه دختری از دودمان کاوس‌کی را برای عشرت هفت روز هفته برمی‌گزیند و هر روز در گنبدی که برنگی است بنشاط و سرور می‌نشیند.

ولی نظامی حقیقت شناس با اینکه در این داستانها بظاهر کارش بیان هنگامه‌های سرور و کامرانی و کام‌دهی و کام ستانی است، هیچگاه آموزش اخلاقی و تربیتی و اجتماعی را از یاد نمی‌برد ــ معتقدات مذهبی وی نیز در سراسر جمله‌ها و عبارتهایش جلوه‌گری دارد ــ و بهرام‌گور نیز که خود ساخته و پرداخته تخیل نظامی است ناگزیر پس از ماجرای هفت داستان خبر لشگرکشیدن خاقان چین می‌شنود، بخانه شبان می‌رسد و در آن میان درمی‌یابد که منشأ تباهی کشور وی وجود «راست روشن» وزیر است پس از وی باز خواست می‌کند و او را به‌بند و زندان اندر می‌افکند و در شهر منادی می‌کند تا ستمدیدگان نزد شاه شتابند و داد بخواهند. بدان سبب همهٔ خیل و سپاه بحضرت شاه روی می‌آورند و شاه بداد آنان می‌رسد و ننک و زنک بیداد از چهرهٔ ملک می‌زداید.

کار آقای جمهری نیکو و سره است و در خور ستایش و سپاس. توفیق بیشتر ایشان را از حضرت یزدان مسألت میکنم.

Scroll to Top